کانديداي انتخابات رياستجمهوري با بيان اينکه برخي با «سايه جنگ» هم بهنوعي تجارت ميکنند، گفت: در دولت کار و کرامت وزير زن هم خواهيم داشت.
به گزارش هفت چشمه به نقل از فارس، حجتالاسلام سيد ابراهيم رئيسي کانديداي دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري در گفتوگويي با حضور نادر طالبزاده و ابوالقاسم طالبي حضور يافت و به سوالات متعدد آنها در حوزههاي مختلف، مسائل غيررسمي و موضوعات اساسي و برنامهها در دولت کار و کرامت پاسخ داد.

مشروح اين گفتوگو در ادامه ميآيد:
نادر طالبزاده: در اينجا خدمت آقاي رئيسي هستيم و همه مصاحبهها با ايشان رسمي هستند و مايل بودم فرصتي پيش ميآمد که قدري غير رسمي با جناب آقاي رئيسي صحبت کنيم. در بحران اين روزها و مصاحبهها و جوّ کلي ممکن است نکاتي پيش بيايد که در جاهاي ديگر شرايطش پيش نيامده است. جرقه اولي که زده شد که شما تصميم گرفتيد و احساس کرديد بايد به ميدان بياييد چه بود؟ چون از خصوصيات و خلقيات شما اينطور برميآيد که هيچوقت در اين جو نبوديد که براي رياست جمهوري کانديد شويد، ولي بالاخره در سالهاي اخير شرايط کشور را ديدهايد. جرقه اصلي از کجا پديد آمد؟ حادثه يا لحظهاي بود؟ در اين باره صحبت بفرماييد.
* به آقاي روحاني گفتم بيشترين نامههايم مربوط به درخواست براي شغل است
رئيسي: بسم الله الرحمن الرحيم. از جنابعالي و جناب آقاي طالبي تشکر ميکنم و عرض سلام دارم. برايم خدمتگزاري به آستان حضرت رضا(ع) و زائرين و مجاورين بسيار دلنشين بود. شايد در مشاغلي که تا حالا داشتهام دلنشينترين و دلچسبترينش همين بود. براي اينکه کار کنم شب و روز هم نداشتم. متوسط استراحتم چهار ساعت در شبانهروز بود که بعضيها ميگفتند از امام رضا(ع) چه ميخواهي؟ ميگفتم از حضرت ميخواهم يک مقدار عنايت کند خوابم کمتر شود تا هر چه وقت دارم صرف اين کار کنم. احساس ميکردم توفيق زيادي نصيبم شده است، ولي در مأموريتي که در حکم حضرت آقا در باره فقرا بود، با زندگي فقرا بيشتر تماس داشتم.
ارتباطاتي با من بود، نامههايي به من نوشته ميشد، بالاترين درخواستي که برايم ميآمد شغل بود. به آقاي روحاني و هر کدام از وزرا که براي زيارت به مشهد ميآمدند، ميگفتند بيشترين نامههايم مربوط به درخواست براي شغل است. در باره اشتغال فکري کنيد. در اين راستا به خانه بسياري از فقرا اطراف مشهد و حتي بعضي شهرها در استانهاي ديگر سر زدم. وضعيت مردم را از لحاظ معيشت بسيار نگرانکننده ديدم. در بعضي از روستاها زن و مرد خانه اظهار ميکردند کل درآمدمان همين 45 هزار تومان يارانه است. بعضيهايشان ميگفتند دريافتي 20، 30 هزار تومان از کميته امداد يا بهزيستي هم داريم.
ابوالقاسم طالبي: اينگونه افراد باعث شدند شما به عرصه انتخابات و کانديداتوري بياييد؟
رئيسي: نه.

*شغل بنده در آستان قدس رضوي اصلاً با رياست جمهوري قابل قياس نيست
ابوالقاسم طالبي: کمي حب رياست هم دخيل بود.
رئيسي: شايد در ذهن بعضيها اين نکته بيايد. وقتي بررسي کردم و وارد ميدان شدم، دريافتم جاذبه شغلم در آستان قدس رضوي اصلاً با رياست جمهوري قابل قياس نيست. واقعاً قصدم را خالص کردم که خدايا! تو بدان ميخواهم گرهاي از گرههاي مردم باز و مشکلي از مشکلاتشان حل کنم. ورود به اين عرصه خلاف ميل باطنيم بود، چون ميل باطنيم اصلاً کشش به اين طرف نداشت. اگر نتوانم در اين جايگاه شغلي گرهاي از مردم باز نکنم خود داشتن اين مقام بهتنهايي به تعبير فرمايش اميرالمؤمنين(ع) هيچ ارزشي ندارد. البته نمايندگي مردم و افتخار اينکه مردم به او رأي بدهند و بتواند کاري براي مردم انجام بدهد خوب است، ولي همين کهبشود از طريق اين جايگاهي است گرهاي از گرههاي مردم گشوده شود افتخارآميز خواهد بود. اگر نتوانم مشکلي از مشکلات مردم حل کنم، حتماً توليت آستان قدس رضوي را بر رياست جمهوري ترجيح ميدهم.
ابوالقاسم طالبي: چرا ميتوانيد گرهاي باز کنيد؟
رئيسي: امکاناتي که در آستان قدس دستم هست محدود است. فقرايي که با آنها ارتباط دارم بسيار محدودند. بعضي از بزرگاني با من اتمام حجت کردند. خيلي از گروهها آمدند و با من صحبت کردند، مثل دانشجوها، اساتيد، علماي بلاد. سئوال همگيشان اين بود که جواب خدا را چه ميخواهي بدهي؟ تو که الان مشکل 1000 نفر را حل ميکني بتواني مشکل 1 ميليون نفر را حل کني، تو که الان شروع کردهاي در مشهد مسکن ميسازي...
ابوالقاسم طالبي: عرضم اين است که آيا واقعاً ميتوانيد مشکلات را حل کنيد؟ کساني که ميآيند کانديداي رياست جمهوري ميشوند ميگويند چنين و چنان ميکنيم، حتي رئيسجمهور قبلي ميگفت کاري ميکنيم که مردم يارانه نخواهند و اين 45 هزار تومان براي مردم پولي نباشد. اين مطلب را در شبکه دو گفتند. البته اگر الان تکذيب نکنند. آنچه گفتند عملي نشد. شما چطوري ميگوييد چنين اتفاقي ميافتد؟
رئيسي: در دو سه زمينه ميتوانم گرهگشايي کنم. اولين نگاهم به اين است که کشور ظرفيت دارد. شايد بپرسيد از کجا کشور را ميشناسم؟ در سه دهه مديريتم، بهويژه دو دههاش مديريت کلان کردهام. يک دهه رئيس بازرسي کل کشور بودم و تمام کوچه پسکوچههاي ادارات و سازمان را بازرسي کردهام. توانمندي و آسيبهاي دستگاهها را بررسي و آسيبشناسي کرده و پيشنهاد رفع آسيب را به دستگاهها دادهام. در واقع تا حالا سه بار تمامي وزارتخانهها و ادارات کشور را به تعبير امروزيها اسکن و به همه ارائه کردم.
ابوالقاسم طالبي: آيا فکر ميکنيد ميشود حل کرد؟
رئيسي: به نظر من اين آسيبها کاملاً قابل حل هستند.
ابوالقاسم طالبي: اگر پول اختلاسهاي بانکي که 3 هزار ميليارد، 4 هزار ميليارد و 8 هزار ميليارد بودند و اخيراً به 12 هزار ميليارد هم رسيده است که قطعاً هر کدامشان بودجه دو استان ميشوند که اگر صرف استانها شوند معلوم است محروميت از بين ميرود.
رئيسي: درست است.

* اولين پروندهاي که در بازرسي کل کشور دنبال کردم پرونده 120 ميليارد توماني بود
ابوالقاسم طالبي: آيا واقعاً ميتوانيد جلوي اينها را بگيريد؟
سيدابراهيم رئيسي: بله. همان وقت نظام بانکي را بررسي کرديم. اولين پروندهاي که در بازرسي کل کشور دنبال کردم، در سال 1374 و پرونده 120 ميليارد توماني بود.
ابوالقاسم طالبي: فاضل خداداد.
رئيسي: همينطور است. بعد از مدتي پرونده شهرام جزايري و پس از چندي پرونده 3 هزار ميليارد و سپس پرونده صندوق فرهنگيان پيدا شد. اينها پروندههايي هستند که در رسانهها مطرح شدند. دهها پروندهها هستند که در رسانهها مطرح نشدهاند و نميشوند. ميگوييم از يک سوراخ دو بار گزيده نشويم، ولي داريم ده بار گزيده ميشويم! اين قضيه از کجا آب ميخورد؟ از ساختار ناسالم نظام بانکي و پولي کشور.
ابوالقاسم طالبي: نميشود درست کرد.
رئيسي: اين ساختار کاملاً قابل اصلاح است.
ابوالقاسم طالبي: چند تا زن و بچه داريد؟
رئيسي: خداوند توفيق داده است يک زن داشته باشيم، ولي دو دختر و دو داماد دارم.
ابوالقاسم طالبي: آقازاده نداريد؟
رئيسي: اينها هم جزو آقازادهها هستند، البته نه از آن آقازادهها!
ابوالقاسم طالبي: الان يک دامادتان آمد و گفت ميخواهم رئيس فلان بانک را مشخص کنم و ديگري گفت من هم ميخواهم رئيس بهمان بانک را مشخص کنم. بالاخره يک بانک که حقش هست. جواب شما چيست؟
رئيسي: دامادها و دخترهايم اين رويه و روش دستشان هست که در کارهايم دخالت نکنند.
ابوالقاسم طالبي: آنها را به آستان قدس رضوي نبردهايد؟
رئيسي: نه، عليرغم اينکه بزرگاني به من گفتند آنها را بياوريد که کمکتان کنند.
ابوالقاسم طالبي: مثلاً کدام بزرگان؟
رئيسي: حتي خود مقام معظم رهبري. اوايل که به مشهد رفتم و مشغول شدم فرمودند اينها را براي خودتان کمک بگيريد، اما تا امروز که يک سال است در آستان قدس هستم، با وجودي که از مشورتهايشان استفاده ميکنم، صرفاً به عنوان کسي که نظري دارند...

*هيچ کار اجرايي دست دامادهايم نيست
ابوالقاسم طالبي: يعني الان باغي چيزي...
رئيسي: مطلقاً هيچ کار اجرايي دست دامادهايم نيست.
ابوالقاسم طالبي: به مشهد هم نيامدهاند؟
رئيسي: به مشهد ميآيند؛ زيارت امام رضا(ع) را ميکنند؛ مهمان ما ميشوند، مشورت هم به من ميدهند...
ابوالقاسم طالبي: پس ساکن مشهد نشدهاند.
رئيسي: خير، اما مطلقاً در کار اجراييم دخالت نميکنند. روحيه من هم اين نيست که به آنها مديريت بدهم. اينکه وقتي يکي مسئول شد به کسانش سمت بدهد، نميپذيرم و از اين طرف متهم شدهام که از فاميلمان عدهاي ميگويند سراغ فلاني نرو، فلاني مطلقاً در مورد فاميل چنين کارهايي نميکند و ميگويد برويد کاري را که همه ميکنند شما هم انجام بدهيد. اينکه بهطور ويژه کسي را بياورم و جايي مشغول کنم، نکردهام و نميکنم. تقريباً همه اقواممان اين مطلب را گرفتهاند. به مشهد هم که رفتم، به هر حال مشهدي هستيم...
ابوالقاسم طالبي: پس اگر با دامادتان دوستي کنيم به دردمان نميخورد.
رئيسي: البته که به درد ميخورد. يک وقت ناهاري شامي دعوتتان ميکند! يا شما دعوتش کنيد، ولي اينکه از اين طريق در کار ما چيزي گيرتان بيايد بعيد ميدانم.
طالبي: اينکه در بانکي وامي بگيريم، رئيس بانکي عوض کنيم. خيلي از آقايان را ميبينيم که شايد خودشان چندان وارد نشدهاند، ولي اخويشان يا يکي از نزديکانشان اين قدرت را دارند که رئيس بانکي را عوض کنند و زمينه اختلاس ميلياردها تومان ميشوند و حتي آن بانک را ورشکسته ميکنند.
رئيسي: امسال 36، 37 سال است که مدير هستم. در 20 سالگي دادستان کرج شدم. خدا رحمت کند آقاي بهشتي و شهيد قدوسي را به ما فرمودند به آنجا برويم. موقعي که در کرج دادستان بودم آقايي پيشم آمد و گفت: «از شما خوشم آمده است. 40 قطعه زمين 400 متري در جهانشهر کرج دارم. به هر کسي که بگوييد ميدهم.» جهانشهر جاي خوب و اعياننشين کرج است. گفتم: «برو فردا بيا.» فردايش آمد و گفتم: «چرا پيش من آمدهاي؟» گفت: «از شما خوشم آمده است.» گفتم: «مسئوليتم در اين شهر چيز ديگر و دادخواهي است، ولي ميتوانيد همين کار را با کميته امداد انجام بدهيد.» آن موقع مرحوم آقاي ملکخاني پيرمرد وارستهاي اين مسئوليت را داشت. مرحوم امام در جوانيشان هر سه ماه به منزل ايشان در کرج ميرفتند. گفتم: «برو پيش آقاي ملکخاني و به ايشان بده. ايشان در کميته امداد هست و با فقرا ارتباط دارد. اصلاً شغلم فرق ميکند.» بعد ديد موفق نشد، گفت: «از بچههاي دادستاني هر کسي را که بگوييد به او ميدهم.» گفتم: «کار اينها طوري است که اگر از کسي چيزي بگيرند از فردايش زبان و قلمشان بسته است. برو سراغ کس ديگري.» گفت: «خيلي خوب! من زميني به خودت ميدهم. من متهم نيستم، پروند هم ندارم و اصلاً از تو خوشم آمده است.» گفتم: «اين همه آدم در شهر است. چطور از من خوشت آمده است؟»
طالبي: يعني الان باغ نداريد؟
رئيسي: جهت اطلاع شما، جز آپارتمان 140 متري که در آن سکونت دارم...
طالبي: قيمتش چقدر است؟
رئيسي: قيمت نکردهام.
*در همان خانه 140 متريمان مينشينيم
طالبي: وزرايي هستند که منزلشان 10، 12، 20 ميليارد قيمت دارد.
رئيسي: يک حساب بانکي هم که به اسم خودم هست. جز اينها چيز ديگري ندارم. در خيلي از ستادها عضو هيئت امنا بودم. عضو هيئت امناي ستاد اجرايي فرمان امام(ره) بودم که تمام اموال در اختيار وليفقيه جزو اين ستاد است. مدتها خودم مستأجر بعضي از نهادها بودم. حتي به من ميگفتند خيلي از بچههاي نهاد خانهاي را که در آن مينشينند ميخرند. با تخفيف همان خانهاي را که نشستهاي به تو ميفروشيم، ولي قبول نکردم. بعضي از دوستان مشترک ميگفتند حلال، طيب و طاهر است. گفتم خلاف شرع داريم که اين خلاف شرع نيست؛ خلاف قانون داريم که اين خلاف قانون نيست، ولي خلاف شأن داريم. به نظرم خلاف شأن مني است که دستاندرکار امور هستم. آن موقع پيکاني داشتم و خودم تنها به بنگاههاي مختلف ميرفتم تا خانهاي پيدا کنم. چند وقت طول کشيد. بچهها ميپرسيدند چرا اين کار را ميکني؟
رئيسي: در همان خانه 140 متريمان مينشينيم، نه باغ، نه ويلا، نه سهام کارخانجات، نه سپرده بانکي و... مطلقاً هيچکدام اموال اينطوري ندارم. احساس هيچگونه خسارت و ضرري هم نميکنم. احساس ميکنم آنچه که خداوند متعال مرحمت کرده بيش از چيزي است که خودمان توقعش را داريم.

طالبزاده: موضوع بسيار مهمي است و کمتر کسي را ديدهام که اين همه امکانات در اختيار داشته باشد، ولي سوء استفاده نکند. شايد مهمترين امتياز همين هست که مردم هم چنين احساسي کنند.
بهخصوص بعد از امام انحرافهايي شروع شد و کم هم نبود. همين تقسيمهاي بيحساب و کتاب که اثر وضعي در زندگي بسياري از افراد داشت. قبلاً زبان سرخي داشتند و کمکم ملايم و معتدل شدند و کوتاه ميآمدند. آمريکا ميگفت اينها رفرميست هستند و اينها هم پذيرفتند. ترجمه رفرميست و reformation هم اصلاح است، اما انحراف از يک جا شروع شد و بعد بنيه اجتماع ايران به لحاظ وضع مردم بهتدريج ضعيف شد. امروز که با مردم صحبت ميکنيم متوجه ميشويم مردم چقدر منفي و ناراحت هستند. ميشد جلوي اين انحراف را گرفت. چرا در قوه قضائيه و جاهاي ديگر اين نظارت منجر به برخورد، توبيخ، زندان و افشا نشد؟ به هر حال شما يک مقام قضايي هم بودهايد.
همه چيز از يک انحراف کوچک شروع ميشود و سپس به جايي ميرسد که ديگر حق خودشان ميدانند و به ماجراي 96 درصد، 4 درصد ميرسيم. اصلاً فاجعه است. امريکا ميتواند بگويد 99 درصد، 1 درصد. ما که نبايد 96 درصد، 4 درصد. با توجه به اينکه مسلح هستيد، يعني خودتان را پاک حفظ کردهايد مختصر بگوييد چطور ميشد جلوي اين انحراف را از قبل گرفت؟ با شأني که ايران در منطقه دارد و همه چشمها به ايران به عنوان راهحل هست چه کار بايد کرد تا بتوانيم اين مريض را سر پا کنيم؟
رئيسي: در مدتي که در دادستاني بودم، همه اموال، خانهها و امکانات در اختيار نهادهاي مختلف مثل بنياد مستضعفان، بنياد شهيد و ستاد اجرايي بود. يعني مطلقاً در دادستاني خانه، باغ يا امکاني را به کسي نفروختيم. اينها در ادوار مختلف متفاوت عمل کردند. در زماني کار به جايي رسيد که صداي امام در آمد و ايشان فرمود: «نکند بنياد مستضعفان بنياد مستکبران شده است.» به همين دليل امام مديران را عوض کردند.
طالبي: همانجا به شما حکم دادند.
رئيسي: نه، حکم ديگري به من دادند. يک وقتي امام به بنده و يکي از دوستان حکمي دادند که اولش چنين نوشته بودند دستگاه قضايي ضعيف عمل ميکند. شما برويد و اين مسئله را در دو سه شهر رسيدگي کنيد که رفتيم و خدمتشان هم گزارش داديم.
در نهادها در دوران مختلف عملکردها متفاوت بوده است. بعد از رهبري مقام معظم رهبري براي اولين بار در دفترشان بخش حسابرسي و نظارت تشکيل دادند و تمام نهادها حسابرسي شدند. از آن وقت بحث انضباط مالي در نهادها و سازمانهايي که اين اموال دستشان هست مطرح شد و آنها شروع کردند به منضبط شدن. البته از سال اول هم نشد، يک مقدار زمان برد. مثلاً هيچ خانهاي بدون مزايده فروش نرود که همين باب شد و خانههاي توافقي و تخفيف نبود. بنده به عنوان يک مسئول که دستاندرکار بودم، مقيدم بودم به اينکه مطلقاً از اين اموال استفاده نکنم، حتي جاهايي که مانعي ندارد. خودم قريب پانزده سال در تهران مستأجر بودم. با اينکه مسئول و در جايگاهي بودم که نبايد مستأجر باشم.
مواردي را که مطلع ميشديم حتماً پيگيري ميکرديم. موارد متعددي بود که از افراد پس گرفته و با آنها برخورد و به پروندههايشان رسيدگي شده است. مسائلي هم بوده است که با توافق مسئول آن نهاد و هيئت امنايش انجام ميشد. وقتي مسئول نهادي که آن مال در اختيارش هست يا هيئت امنايش تصميم ميگرفتند به فلان فرد تخفيف بدهند از اختيارات خودشان بوده است. به مرور زمان که کار منضبطتر شد و با دخالت نظارت و بازرسي دفتر مقام معظم رهبري نسبت به اين نهادها ميزان اين تخفيفها کم شد و ميديديد اين تخلفات در خيلي جاها کاهش مييابد.
طالبي: منظور اين است در ده سالي که معاون قوه قضائيه بوديد، شاخص کارتان چه بود؟
رئيسي: اختيارات معاون به ميزاني است که رئيس به او واگذار کند. معاون يک وجود تبعي دارد نه وجود اصالتي. در واقع معاون يک رئيس است. در جاهايي خودم مسئول مستقيم بودم، مثل رئيس سازمان بازرسي، در جاهايي هم معاون بودم که در ده سال معاونتم متفاوت بوده است. پنج سال با آيتالله شاهرودي کار کردم که اين مدت هم آن متفاوت بود، ايشان دو سال اختيارات بيشتري به من دادند و دو سه سال هم به اندازه قبل اختيارات نداشتم. در دوره آيتالله لاريجاني هم تفاوتهايي وجود داشت.

*در مدتي که در حوزه معاونت اول بودم 300 قاضي متخلف اخراج شدند
ابوالقاسم طالبي: آيا شده بود قاضي برکنار کنيد؟
رئيسي: در مدتي که در حوزه معاونت اول بودم 300 قاضي متخلف توبيخ، برکنار، زندان و از قوه قضائيه اخراج شدند. در بخش اداري و نيروي انساني مواردي گزارش ميشدند که با حساسيت دنبال ميکرديم.
*با «سايه جنگ» هم تجارت ميکنند
طالبزاده: ما در ايران دو موقعيت داريم، يکي ابهت ايران در منطقه است. وقتي امريکا ميخواهد فکري کند دو باره بايد تمهيداتي بينديشد، به خاطر نفوذ ايران در منطقه امکان هيچ کاري را ندارد. در عين حال دولت اخيري که چهار سال سر کار هست در خيلي زمينهها کوتاه آمده و تا توانسته جلو نرفته است. چند وقت پيش هم آقا بحث سايه جنگ را در صحبتهايشان روشن کردند که مردم با حضورشان در صحنه اين را برطرف ساختهاند. از يک طرف ابهت ايران در منطقه را داريم و از طرف ديگر فقر پيش آمده و اختلاف طبقاتي در ايران را. نميتوانيم هم اين ابهت و موقعيت جديد را که واقعاً به سوي يک تمدن دارد ميرود حفظ کنيم، در عين حال کشوري باشيم که نتوانيم خودمان را به کشورهايي که در يک حد متعادل به قشر ضعيف ميرسند برسانيم. اين تناقض را چگونه بايد حل کرد؟ اين ابهت با اين فقر جور در نميآيد. بايد چه کارش کرد؟ چه تدبير چهار سالهاي براي اين معضل داريد؟
رئيسي: به نظرم با عبارت «سايه جنگ» دارد بهنوعي تجارت ميشود. همه مردم ميدانند آنچه که سايه جنگ را برداشته است اقتدار نظام، حضور بچهها در جبههها و به دليل قوه بازدارندگي ايران است. مردم و جواناني دارد که اهل خطر کردن هستند. در سوريه هم مشخص شد بچههايي که به آنجا رفتند شرايط را کاملاً متفاوت کردند و بهجاي اينکه سنگرها در ميدان آزادي تهران بخورد...
ابوالقاسم طالبي: آقاي کرباسچي گفتند ما که بچههايمان را از لب جوي آب پيدا نکرديم که به آنجا بفرستيم. برويم و با داعش مذاکره کنيم. شما که رئيسجمهور شديد، ايشان را ـ که جگر ميخورد ـ ميفرستيد که برود و مذاکره کند؟
رئيسي: [ميخندد] روش مذاکره با داعش را همه ديدند. اصلاً تحليلمان از داعش چيست. آيا داعش واقعاً گروهي است که آمده است شام يا عراق راه بيندازد؟ داعش جريان دستساخته مثلث اسرائيل، امريکا و انگليس در منطقه است. شايد کسي اين تحليل را نداشته باشد، راهبردشان هم اين است که نگذارد کشورهاي اسلامي پا بگيرند و قدرت در کشور اسلامي وجود نداشته باشد. ميخواهند فلش اصلي مسئله اصلي را که از ابتدا امام پرچم آن را برافراشته و ايران اسلامي بر آن تأکيد دارد، يعني فلسطين که طبق فرموده امام پاره تن اسلام است بهسمت غير فلسطين هدايت کنند.
طالبي: شما که روانشناسي اين آقا را ميدانيد و قبلاً هم متهم شده است چرا الان ميگويند که نظرمان اين است که با اينها گفتوگو کنيم؟ ميگويند ما با جهان مذاکره کرديم و همه درها را باز کرديم و به فرجام رسيديم و همه مشکلات ما حل شد.
رئيسي: برجام، فرجامي داشت يا نداشت؟ الان که همه يقين دارند آن حرفي که آقاي روحاني در 23 تير اعلام کرد و همه ثبت و ضبط کردند که همه تحريمها نه تعليق بلکه برداشته ميشود. آيا امروز کسي ميتواند نفت بفروشد و پول آن را به خزانه واريز کند؟ يکي از درآمدهاي جدي ما نفت است. در سفره مردم آنچه که بايد اتفاق بيفتد، نيفتاد. برجام چون بهعنوان سند رسمي کشور شده است، هر دولتي ميآيد بايد به آن متعهد باشد، اما اين قرارداد دوطرفه است. ما فعلاً يک پيشپرداختي داشتيم، اما آيا آنها به تعهدات خود عمل کردند؟
طالبي: يعني اگر با داعش هم مذاکره کنيم همين ميشود؟
رئيسي: اينکه بعضيها ميگويند امام حسين هم با يزيد مذاکره کرد، اشتباه ميکنند، امام حسين(ع) نصيحتشان کرد. ما ممکن است فرعون را هم نصيحت کنيم. قرآن کريم ميفرمايد «لَعَلَّهُ يَتَذَکَّرُ أَوْ يَخْشَى»، موسي به طرف فرعون برو شايد در قلبش تأثير بگذارد، اگرچه فرعون، فرعون است، ولي داعش بههيچعنوان قابل مقايسه نيست. داعش در موضعي قرار دارد که يک مأموريت جدي انجام دهد تا کشور ايران را بههم بريزد.
طالبزاده: مطلب ديگري وجود دارد که خيلي مهم است و آن هم بحث «غفلت» است. ما در 10 سال اول جنگ جهاد سازندگي داشتيم که بعد از رحلت امام منحل شد و آن قدرت بسيار قدرتمندي در اصلاح مسائل داخلي کشور بود. برقرساني، آبرساني، فاضلاب و هرچه کمبود در روستاها بود بر عهده جهادسازندگي بود و يک لابي بسيار قدرتمندي هم در مجلس داشت. کساني هم که ميخواستند آن را از سر راه بردارند، هر کانديدايي که براي مجلس انتخاب ميکردند او بود که رأي ميآورد، چون روستا است که ايران را تکان داد. ما در جنگ ديديم اگر روستاييها نبودند وضع اين نبود. پسر 14 ساله پشت کوماتسو مينشست. کل اين لشکر را بعد از رحلت امام خانهنشين کردند. شما خودتان در جريان اين موضوع بوديد که بعد از انحلال جهاد صحبتي هم از آن نکردند. مثل اين است که سپاه پاسداران را منحل کنيد، اينها به گفته خود امام دو بال بودند، چرا 30 سال با يک بال بايد جلو برويم؟
رئيسي: يکي از اهداف انقلاب اين بود که محرومين حقوق از دست رفته خود را بازپس گيرند. جهاد تشکيل شد. جهاد براي روستاها امکان قدرتمندي بود. آب، برق، جاده و بهداشت را براي روستاها به ارمغان آوردند. نهضت بسيار عظيمي صورت گرفت. يکي از کارهايي که من هنوز در باره آن توجيه نشدم همين انحلال جهادسازندگي و ادغام آن در وزارت کشاورزي بود. متأسفانه جهاد در وزارت کشاورزي ادغام شد، اگر وزارت کشاورزي در جهاد ادغام ميشد مشکلي نبود، ولي اينطور نشد. ما تابهحال جايگزيني براي جهاد نداشتيم و مجبور شديم گروههاي جهادي دانشجويي راه بيفتند و به مناطق محروم بروند بهطوري که اگر دانشگاهها تعطيل شوند 3000 نفر راه به طرف مناطق محروم ميروند و کشور نيازمند اين شد که بسيج سازندگي و ديگر گروههاي جهادي راهاندازي شود. هنوز هم هيچکدام از اينها جاي جهاد سازندگي را نگرفته است. بهنظر ميرسد از کارهايي که بايد دو باره شکل بگيرد و تصميم خودم هم اين بود اگر امکاني براي بنده بهوجود بيايد جهاد سازندگي را احيا ميکنم.
البته سازوکار آن را ميتوان پيشنهاد کرد و از مجلس و بخشهاي ديگر مصوبه گرفت، ولي سازوکاري که بتواند تمام گروههاي جهادي را دور خود جمع کند و دو باره حرکت نوسازي و بهسازي روستاهاي ما را بهطور جدي و انقلابي به وضعيت مطلوبي برساند.
طالبي: اين را نگفتيد که اگر شما رئيسجمهور بشويد آقاي کرباسچي را ميفرستيد که با داعش مذاکره کند يا خير؟
رئيسي: اينها يکبار براي مذاکرات از اين دست رفتند، ولي هيچ تأثيري نداشته است. الان هم گاهي مذاکره ميکنند. داعش مذاکره ميکند براي رد کردن اهالي يک روستا يا يک شهرک و قرار ميگذارند که شما سلاحهاي خود را زمين بگذاريد و شما هم کاري نکنيد تا مردم از اينجا عبور کنند، ولي اينها نقض پيمان ميکنند و در همان مسير مردم را قتل عام ميکنند. قرآن ميفرمايد «إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ»، اينها ايمان ندارند، نه اينکه ايمان ندارند، اِيمان ندارند، يعني ميثاق ندارند و پيمانشکن هستند.
طالبي: بد هم نيست که يکبار اينها را براي مذاکره بفرستيم، چون اينها بهاندازه تمام طول انقلاب که ما «مرگ بر آمريکا» ميگفتيم با آمريکا خنديدند و با آنها پيادهروي کردند.
رئيسي: يک فرد مصري در در 33 سالگي انقلاب ما مقاله زيبايي نوشته بود. در بخشي از آن مقاله آمده بود ايران با پيروزي انقلاب با اسرائيل و آمريکا قهر کرديم، ما هم با قرارداد کمپديويد براي آشتي با اسرائيل و آمريکا اقدام کرديم، الان 30 سال ميگذرد، وضع ما چگونه است، وضع ايران چگونه؟! ايران چقدر افتخار و اقتدار دارد و در منطقه نفوذ دارد، ما چه داريم؟ امام يکوقتي فرمودند اگر يکدرصد امکان ميدادم که منافقين حرف حساب گوش دهند، بهجايي که آنها بيايند خودم سراغ آنها ميرفتم. خود مذاکره که موضوعيت ندارد و يک تاکتيک است. آنها با يک حرکت راهبردي آمدند و ميخواهند امنيت کشورهاي اسلامي را به مخاطره بيندازند.
طالبي: شما در کدام روستا بهدنيا آمديد؟
رئيسي: من در شهر بهدنيا آمدم. در نزديکي حرم امام رضا(ع) محلهاي است بنام نوغان.
*پنجساله بودم که پدرم مرحوم شد
طالبي: شنيدم پدرتان را در کودکي از دست داديد؟
رئيسي: پنجساله بودم که پدرم مرحوم شد.
طالبي: زندگي سخت شد؟
رئيسي: بله. چهار نفر بوديم در خدمت مادر زندگي ميکرديم. شش سالگي به مدرسه رفتم، بقيه بچهها هفت سالگي ميرفتند. دليل آن هم اين بود که مادر، ما را به جواديه ميبرد که متعلق به مرحوم عابدزاده بود.
طالبي: خرج خود را از کجا در ميآورديد؟
رئيسي: خانه ما چند اتاق داشت. در يک اتاق خودمان زندگي ميکرديم، يک اتاق هم مادر اجاره داده بود که مقداري از خرج خود را از پول اجاره در ميآورديم.

*در زمان مدرسه دستفروشي ميکردم
طالبي: خودتان هم کار ميکرديد؟
رئيسي: بله. من در سن شش سالگي به مدرسه رفتم. قبول نميکردند که من را ثبتنام نکنند. مادر ما اصرار کرد که استعداد دارد. گفتند پس بايد آزمون بگيريم. از من سئوال پرسيدند، من هم پاسخ دادم و رفتم سر کلاس. ايام سه ماه تعطيلي را بساط پهن و دستفروشي ميکردم.
ابوالقاسم طالبي: بساط يعني چه؟
رئيسي: اطراف حرم در ميدان طبرسي ميرفتم، ميديدم نياز زائر چيست و بچههاي آنها چه ميخواهند و ما هم آن جنسها را تهيه ميکرديم و ميفروختيم. گاهي هم کارهاي ديگري ميکرديم. مثلاً برادر ما مرغداري داشت و به او کمک ميداديم. طعم يتيمي، کار و فقر را در همان دوران کودکي چشيدم.
دوران مدرسه جواديه که تمام شد، وارد عرصه طلبگي شدم. بعد از دوران طلبگي که در مشهد بودم در سال 54 به قم رفتم که البته در مشهد تا حد کتابهاي ادبيات و فقه و اصول را گذراندم. در قم هم تا زمان انقلاب درس را ادامه دادم. در دوران انقلاب سطح را تمام کردم و وارد درس خارج شدم که مقارن شد با ايام پيروزي انقلاب.
طالبي: ميگويند شما مجتهد هستيد، اجتهاد خود را تأييد ميکنيد؟
رئيسي: من که ادعاي اجتهاد ندارم و يک طلبه هستم. منتهي جز دو سه اول انقلاب که فرصت تحصيل نميشد، در بقيه سالها هيچوقت رابطه خود را با درس و بحث قطع نکردم، چه درسهاي حوزوي و چه دانشگاهي. در تهران بهويژه در حضور اساتيد مختلف درس خواندم. خدمت مرحوم مرعشي يکدوره اصول را گذراندم. در محضر مرحوم سيد مهدي خلخالي فقه خواندم. 14 سال هم در درس خارج مقام معظم رهبري شرکت داشتم. منتهي بعد درس را شروع کردم و 15 سال درس داشتم. از فقه و اصول شروع کردم. اول صبح به مدرسه مروي ميروم و هشت صبح با کارمندان وارد اداره ميشدم. بعد از نماز صبح هيچوقت نميخوابم. در قم ليسانس گرفتم و بعد فوق ليسانس در رشته حقوق خصوصي گرفتم. در مقطع دکترا در دانشگاه مطهري فقه و حقوق خصوصي را گذراندم. هم دکتراي حقوق و هم سطح چهار حوزه دارم.
طالبزاده: وقتي حضرت آقا بحث اقتصاد مقاومتي را مطرح کردند متوجه شديم در بحث ماليات، متمولين در ايران ماليات نميدهند و مطرح هم نميشود و در گفتمان هم نبود. شايد هشت سال که فضا کمي باز شده است. وقتي توسط رسانهها مطرح شد کارشناسان گفتند ايران يکي از ماليات گريزترين کشورهاست، يعني اگر رصد ميشد پولدارها چقدر پول در ميآورند و در دلاليها کنار ميگذارند و ماليات از آنها گرفته ميشد، مثل کشورهايي که درست ماليات ميگيرند براي عمران کشور، در کشور ما اصلاً اين پولدار زير رادار و ناپديد هستند. از کارمندان، خوب ماليات ميگيرند. سئوال بنده اين است که شما خودتان در سازمان بازرسي و قوه قضائيه مسئول بوديد، پولدارها قسر دررفتند که تبديل به 4درصد شدند، اين مسئله جدي است که اگر ما بتوانيم از پولدارهايي که ماليات نميدهند ماليات بگيريم ديگر به درآمد نفت نيازي نداريم. اين را در جايي نخواندم که فلانکس اينقدر مالياتگريز بود و اينقدر از او گرفتند. همهچيز بحثهاي داغ دعواهاي سياسي است، آنجا که بايد پول به خزانه برگردد اصلاً جدي گرفته نميشود. براي اين چه تدبيري داريد؟
رئيسي: اول در باره اين قضيه 4درصد بگويم، تا ساختارهاي اداري کشور اصلاح نشود، هر روز در کشور يک رانت خوار و سوءاستفادهچي و کسي که دنبال تخلف و دورزدن قانون است وجود دارد، در طول حيات بشر هم وجود داشته است. گفت مال خود را سفت بگير و همسايه خود را دزد نگير، ما تا کشورداري را محکم نگيريم اين کار نشدني است. بايد طوري شود که اگر کسي انديشه مجرمانه در ذهنش آمد سيستم طوري اصلاح شده باشد که آلارم بزند تا نتواند کاري کند.
طالبي: ميتوانيد؟
رئيسي: بله. با شناختي که من از ساختارهاي اداري کشور دارم...
طالبي: قول ميدهيد تا چند وقت اين اتفاق بيفتد؟
رئيسي: شش ماه. اعلام ميکنم به مردم عزيز که ظرف شش ماه، ساختارهاي فسادزا را در کشور حل خواهيم کرد، الان مواردي که نياز به قانون دارد و دست بنده نيست. به مجلس اعلام خواهم کرد که امروز در فلان نظامات اداري تغييراتي در قانون لازم دارد که دست من نيست. دست مجلس است، اما آن بخشي که دست من است، نظام بانکي، نظام مالياتي، نظام صادرات و واردات، گمرک ظرف شش ماه گزارش خواهم داد.
البته نميخواهم بگويم گمرک ظرف شش ماه اصلاح ميشود، اما ساختارهاي فسادزا، مميزي در گمرک، نظام صادرات و واردات را اگر قابل اصلاح است، اصلاح ميکنيم. ما دو بندر داريم که 4 تا بچه جهادي با مديريت جهادي و متدين و کاربلد ، رفتند تا ببينند ميشود از اين دو بندر قاچاق کمتر شود؟ ظرف يک مدت عدد و رقم جدي کاهش قاچاق نشان داده شده است.
آقاي طالبي اصلاح کشور اراده ميخواهد. مشکل کشور ما، مديريت ضعيف است. نظام گمرکي قابل اصلاح است.
طالبي: شما چند ساعت ميتوانيد کار کنيد؟
رئيسي: متوسط کار من از اول انقلاب تا الان، هيچ زماني کمتر از 13 تا 14 ساعت در شبانهروز نبوده است.
طالبي: يعني الان قدرت اين را داريد که اگر قرار شد برويد جايي را ببينيد ننشينيد در ماشين کولردار و از بالاي ماشين به کارگرها دست تکان دهيد. ميتوانيد يک ساعت پياده برويد کارخانه را ببينيد. قدرت جسمياش را داريد؟
رئيسي: خداوند لطف کرده هم اراده و هم قدرت جسمياش دارم. شما فکر ميکنيد من در آستان قدس يک اتوبوس بردم و يک اتوبوس مدير آوردم؟ خدا رحمت کند آيتالله طبسي را، اما آستان قدس فهميدند که بعد از سي و هفت سال، رويکرد جديدي ايجاد شده است که به همه چيز نگاه جديد دارد. به حرم، زائر، مجاور، وضعيت اقتصادي، باغداري، کشاورزي، صنعت، توليد و ... به همه چيز رويکرد جديد دارد. مديراني که تحولپذير بودند، پذيرفتند که يک نگاه جديد به وجود آمده است که نميخواهد در باغ خووردين تهران برجسازي کند.
من ميخواهم يک درخت در آنجا قطع نشود. ميخواهم اين مکان را به اردوگاه پرورشي فرهنگي براي نوجوانان و جوانان تبديل کنم. ما در مشهد اين کار را کرديم. باغ 140 هکتاري بيلدر را به اردوگاه تبديل کرديم. 100 گروه همين الان در مشهد هستند و ده هزار گروه دانشجويي، دانشآموزي و هيئتها هر سال به مشهد ميآيند و سه روز و نيم در مشهد ميمانند.
همه وقت را که زيارت نميکنند. بقيه وقت را ميتوانند به جاي شانديز، به اين اردوگاه بيايند. ما مخالف نيستيم کسي به شانديز برود، اما يک زمينه فرهنگي مفرح بانشاط براي بچهها جور کرديم.
*ما با موسيقي مخالف نيستيم با ابتذال مخالفيم
طالبي: حاج آقا رابطهتان با موسيقي چطور است؟ اجازه ميدهيد در اين باغها موسيقي اجرا کنند؟ خودتان گوش ميدهيد؟
رئيسي: ما با موسيقي مخالف نيستيم. امام فرمودند ما با هنر مخالف نيستيم، ما با ابتذال مخالفيم. همه با ابتذال مخالف هستند. به من ميگويند نظرتان درباره کنسرت چيست؟ شما هم ظاهرا ميخواهيد همين سؤال را بپرسيد. اصلا کنسرت عبارت است از حرکت جمعي که هنرمندانه انجام ميشود و با اين هنر ميخواهد مفاهيمي را توأم با نشاط و شادماني به مخاطب منتقل کند. اين هيچ ايرادي ندارد. ايراد با هنجارشکني و حاشيه کنسرت پيدا ميشود. کنسرت هنجارشکن با سخنراني هنجارشکن هيچ فرقي ندارد.
با مداحي هنجارشکن که بگويد: فاش ميگويم من حسيناللهيام، هيچ فرقي ندارد. ما همه اينها را خلاف ميدانيم. ما معتقديم کنسرت دو قسم است. کنسرت هنجارمند که ما دنبال ايجاد و توسعهاش هستيم و کنسرت هنجارشکن که هيچکس قبول نميکند. اما بحث اينجاست که مگر مشکل کشور، کنسرت است؟ اولا که از هزاران مراسم کنسرت، سه چهار تا مشکل ايجاد کرده است.
طالبي: از چهارصد تا، ده تا.
رئيسي: بله. اين يک. دوم اينکه در تهران همه جا تابلو خورده است که کنسرت فلانجا برگزار ميشود. پس دعواي کشور سر کنسرت نيست. بحث بر سر کار جوانان است. چرا دعوا را جاي اشتباه ميبريد؟ مشکل کشور بيکاري است. فقر و ناداري است. ايستادن توليد ملي است. اينها مشکل ايجاد کرده است. آقايان به جاي اينکه توليد را حل کنند، دعواي کنسرت راه مياندازند. اصلا مشکل کشور اين چيزها نيست.
رئيسي: پس خود کنسرت به عنوان يک کار هنري هنجارمند براي انتقال مفاهيم خيلي هم خوب است و هيچکس با آن مخالفت نميکند. توسعه هم ميدهيم. مثل فيلم و تئاتر و انيميشن.
طالبي: شما فيلم ميبينيد؟
رئيسي: گاهي ميبينيم. يتيمخانه ايران را ديدم. فيلم محمد رسول الله آقاي مجيدي را ديدم. فيلم آقاي حاتميکيا را ديدهام.
طالبي: آخر دارند فضا را طوري ميکنند که شما با موسيقي و هنر و فيلم کلا مشکل داريد.
رئيسي: آن چيزي که ما با آن مشکل داريم، ابتذال است. به هيچ عنوان با هنر مشکلي نخواهيم داشت و معتقديم يکي از مسائلي که در کشور ما تمدن و فرهنگ ما وجود دارد، هنر همراه با حکمت است. هيچ زمان هنر جداي از حکمت نبوده است. چه شعر و ادبيات مثل سعدي و حافظ و مولانا و چه کارهاي هنري فاخر مثل خوشنويسي و ... هميشه همراه با حکمت بوده است. فيلم و تئاتر و انيميشن و بسياري از کارهاي هنري ما بايد با حکمتي که پيشينيان گفتهاند، همراه باشد.

* کنسرت را مطرح ميکنند تا از کرسنت نام برده نشود
طالبي: پس چرا اينقدر مسئله کنسرت را مطرح ميکنند عليالخصوص در مشهد؟
رئيسي: به نظرم براي اين است که نميخواهند جوابي به کمبودها و ضعف مديريتشان بدهند. کنسرت را مطرح ميکنند تا از کرسنت نام برده نشود. اين واقعا عجيب است. واقعا کنسرت مسئله کشور است؟ آخر اين بيکارها و فقرا به ما نميخندند که شکم ما گرسنه است و اطلاعيه شماره يک کشور کنسرت است. واقعا مشکل اين است؟
طالبي: شما اگر مسئول شديد، کرسنت را محرمانه نميکنيد؟
رئيسي: من اعتراضيهاي به آنچه از قبل تصميم گرفته شده است، خدمت رئيس قوه قضائيه دادهام که بايد در اين حکم تجديدنظر شود و حق بيتالمال و مردم احيا شود. ايشان هم موافقت کردند و به روند قانوني بازگشت.
طالبي: الان که ما را جريمه کردهاند!
رئيسي: کوتاهيهاي آقايان باعث شد. از اول وزارت نفت خيلي از نمايندگان هشدار دادند که آقاي رئيسجمهور! شما زماني که دبير شوراي امنيت ملي بوديد، گزارش چند صفحهاي درباره کرسنت داديد. حداقل به گزارش خودتان اعتنا کنيد. ايشان گفت گزارش من درست است، ولي مربوط به شرکت کرسنت بوده است، نه مربوط به شخص.
طالبزاده: من ميخواهم از فضاي کنسرت و کرسنت بيرون بيايم. ما مسئلهاي داريم به نام غرب که از روز اول انقلاب نسبت به ايران موضع داشته است و هيچ کوتاه هم نيامده است. ايالات متحده، انگليس و فرانسه و آلمان و هرجا که توانستند در مقابل ما موضع گرفتند، کانه ميخواهند ما نباشيم. ما در تعامل با غرب در اين چند سال با بهترين زبان هم با آنها صحبت کرديم. تصاوير را هم ديديم. مسئولين ما با آنها قدم زدند. صحبت کردند. شوخي کردند. بعد از اين همه قول و وعده به اينجا رسيديم که حتي سوئيفت هم باز نشده است که ما بتوانيم تعامل بانکي داشته باشيم. اين خوشانگاري نسبت به آمريکا و انگليس و اين نگاه در دولت شما چگونه خواهد بود؟ اينگونه جلو خواهيد رفت؟ اينطور بايد در برابر کسي که ميخواهد سر به تن ما نباشد، احتياط کرد؟
رئيسي: من يادم است که شنيدم بعد از قضيه قطعنامه، امام به کساني گفته بودند افرادي که ميخواهيد براي مذاکره با صدام بفرستيد، در عين مذاکره با تمام وجودشان، نفرت از دشمن باشند و در عين اين حال مذاکره کنند. مذاکره براي ما راهبرد نيست. تاکتيک است. روش است. خود مذاکره اگر موضوع شد، خيلي خطاست. ما با مذاکره مخالف نيستيم، اما معلوم شود که مذاکره تاکتيک است، نه موضوع. راهبرد منافع ملي ماست و بايد با هر روش اين منافع تأمين شود. به نظر بنده به عنوان يک طلبه که خدمتگذار مردم هستم، چشم داشتن به اينکه مغربزمين گرهي از کشور ما باز کند، خطاست و نبايد کشور را معطل اين نگاه گذاشت. الان چند سال است در بازار ميخواهند کار بکنند، ميگويند صبر کنيد سرمايه بيايد. در کارخانه ميخواهد اقدامي بشود، ميگويند صبر کنيد فلان هيئت خارجي آمده است. حتما سرمايه با خودش آورده است.
* آقايان براي معطل گذاشتن کشور در اين چهار سال بايد پاسخگو باشند
من معتقدم آقايان براي معطل گذاشتن کشور در اين چهار سال بايد پاسخگو باشند. بايد پاسخگو باشند که چرا امروز بسياري از شهرکهاي صنعتي و کارگاههاي ما دارد تعطيل ميشود؟ تعطيلي 17 هزار کارگاه، نگرانکننده است. چقدر کارگر بيکار شده است. ما با يک جريان بدعهد ناقض پيمانها مواجهيم. با چنين جرياني که نبايد کشور و زندگي مردم را تنظيم کنيم! بعد هم از طرف او به مردم قول راسخ دهيم! اگر آقايان راست ميگويند يک محموله نفتي بفرستند و پولش را به خزانه بيتالمال بريزند. اگر پول يک محموله را توانستند بگيرند، حرفشان درست بوده است، اما اين اتفاق نميافتد.
مهمترين صادرات کشور ما نفت است، اما کشورهاي دوست هم پول نميدهند. چون جريمههاي سنگيني از طرف آمريکاييها ميشوند، به ما وفادار نيستند. پس ما بايد به تواناييهاي ملي خود اعتماد کنيم. اينکه آقا فرمودند کانديداها به مردم قول بدهند نگاهشان براي حل مشکلات به خارج نباشد، به اين دليل بود که چهار سال کشور ضرر ديد. اين را همه معتقدند. عجيب است. الان فضاي انتخاباتي است، والا کسي برود نطقهاي وزرا و رئيس بانک مرکزي و مديران را دربياورد، جملگي برآنند کشور معطل مانده است. ما با مديران دولتي ارتباط داريم. در مشهد به برکت زيارت امام رضا عليهالسلام گاهي با افرادي که به زيارت ميآيند، چاي ميخورم.
آقايي که خودش مسئول است، ميگويد فلاني ما گرفتار شدهايم. اگر مقداري از فضاي تبليغاتي انتخاباتي بيرون بياييم، همه به اين معتقدند.
آقايان مطبوعات! رسانهها! شما قراراست آگاهيبخشي کنيد و قلمتان قلم مردم باشد. نوشتههاي خودتان هم بر اين امر دلالت دارد. صداي باني، ذاکر و مستمع هر سه درآمده است. اين نيست که يک نفر در موضع اصولگرا و اصلاحطلب بگويد. حرف همه است که کشور معطل مانده است.
طالبي: آن ها بدعهدي کردند. قول هم دادند و نشد. حالا عوض آن بيانيه دادند درباره حقوق شهروندي. شما به اين بيانيه معتقديد يا اينکه بايد قانون بشود. درست شود. چون اينقدر هم عجله داشتند که حتي تصويب هم نشد. فقط يک بيانيه دادند که الزامي نميآورد.
رئيسي: اين حرکت، يک حرکت نمايشي و نمادين است. قانون اساسي ما حقوق شهروندان را تضمين کرده است. مسکن، بهداشت، خانواده، تحصيلات. قانون اساسي روي اينها تأکيد دارد و دولت موظف است اين کارها را انجام دهد. حق اوليه شهروندي که قانون اساسي براي افراد تعيين کرده است، مسکن است.
هفتصد هزار جوان امسال دارند ازدواج ميکنند. خانهشان کو؟ اين حق شهروندي نيست؟ اين کارگري که تا ديروز در کارخانه شهرک صنعتي کار ميکرده و الان با چشم گريان به خانه ميآيد و خجالتزده ميشود، حق شهروندي ندارد؟ آن جوان تحصيلکرده که فوقليسانس دارد و کار ندارد، حق شهروندي نميخواهد؟ خانمي که به حرم امام رضا عليهالسلام ميآيد و ميگويد من نميخواهم پول امدادي بگيرم. بگذاريد شوهرم جايي کار کند تا سه بچهام گرسنه نمانند، اين حق ندارد؟ خانمي که 4 بچه آماده کار دارد و ميگويد من يک قران نميخواهم از فلان خيريه بگيرم. ميگويد يکي از اين بچهها سر کار برود و من و سه نفر ديگر قناعت ميکنيم. اينها حق ندارند؟ حق شهروندي اقدام و عمل است، نه نمايش برگزار کردن!
يک بار جناب آقاي شاهرودي در زمان رياست بر قوه قضائيه، مجموعهاي از بايدها و نبايدها به صورت بخشنامه نوشتند و بعد هم در مجلس به صورت قانون درآمد و اسمش هم شد قانون حقوق شهروندي. تصويب شد و الان هم هست. در مجلس قوانيني نوشته شده است که ترجمانش حقوق شهروندي است. ما قانون کم نداريم. امروز وقت حرف زدن و بيانيه نيست. نوبت اقدام و عمل است. حق شهروندي عمل است. در عمل حقوق شهروندي را اجرا کنند.
طالبي: درباره شعار استقلال آزادي جمهوري اسلامي چه نظري داريد؟ آزاديهاي واقعي مردم را چقدر تضمين ميکنيد؟
رئيسي: آزادي امري نيست که دولت به مردم داده باشد. آزادي را خدا به بشر داده است. آزادي را انقلاب اسلامي به مردم داده است. مردم در کشور آزادند. براي انتخاب شغل آزادند. در تحصيلات آزادند. در بيان مطالب آزادند. آزادي عقيده و آزادي بيان در اين کشور به موجب قوانين تضمين شده است. دولت موظف است که از اين آزاديها حمايت کند. هر کسي رئيس دولت باشد، موظف است واقعا حمايت کند.
از اولين دفاع از آزاديها آن است که اجازه بدهد دولت نقد شود. اگر کسي نقد به دولت کرد، با او برخورد نشود. نماينده مجلس، مطبوعات، رسانه، اساتيد دانشگاه، فلان عالم حوزوي، بايد بتوانند دولت را نقد کنند. يکي از نقدهاي وارد بر دولت، مسئله فساد اداري است. يکي از حقوق شهروندي مسلم مردم اين است که وقتي وارد يک اداره ميشوند احترامشان به جا باشد وکارشان انجام شود. گاهي کسي که ميخواهد موافقت اصولي بگيرد، طوري با او برخورد ميکنند که در وسط راه پشيمان ميشود و سرمايه را به کشور ديگر ميبرد.
روند اداري اينقدر بايد براي سرمايهگذاري سهل بگيرد که سرمايه جذب شود، نه اينکه کسي بداخلاقي کند، فرد ديگري رشوه بخواهد و يکي زد و بند کند. نبايد طوري باشد که براي انجام کاري لازم باشد فرد بگويد به فلاني زنگ بزن تا کار من راه بيفتد. بايد به روال عادي کار راه بيفتد. حق شهروندي آن است که ما نظام اداري سلامت داشته باشيم که نياز به قانون ندارد.
نياز به همايش و نمايش هم ندارد. نياز به اجرا و اقدام و عمل دارد. قانون سلامت اداري از قوانين بسيار خوب ماست. من اين قانون را خواندهام. اولين کسي که بايد روي فساد حساس باشد، شخص رئيس دولت است.
طالبي: خط قرمز شما در فساد چيست؟
رئيسي: مطلقا از هر فرد، جايگاه و هر شأني فساد سر بزند، کم يا زياد، قابل تحمل در نظام اداري سلامت ما نيست.
* از مهمترين حقوق شهروندي در اين کشور، نظام اداري سالم است
طالبي: برخي از وزرا ميگويند مرا ميخواهند بزنند که شما را بزنند.
رئيسي: اين از آن حرفهاست. بنده در سازمان بازرسي که هزار بازرس داشتيم، اعلام کردم که خط قرمز شما بياستناد حرف زدن است. مستند حرف بزنيد. يعني اگر من به دولت رفتم و گفتم اين گزارش درباره خودروسازي و صنعت و معدن و گمرک و دخانيات است، بايد گزارش قابل تحدي باشد. يعني هل من مبارز بطلبد که اگر کسي حرفي روي اين گزارش دارد، بزند. گزارش مستندي اگر درباره فساد به ما برسد، مطلقا خط قرمزي نخواهيم داشت. مطلقا فساد در هيچ جاي انقلاب اسلامي قابل تحمل نيست. اين نظام، نظام پاکان است.
کلي خون مطهر شهدا ريخته شده است تا اين نظام پاک بماند آن وقت ما بياييم نظام را آلوده کنيم بنحوي که حتي کارهاي عادي هم دچار وقفه شود؟ از مهمترين حقوق شهروندي در اين کشور، نظام اداري سالم است که بايد به مردم، مديران بالادست و قبل از همه اينها به خدا پاسخگو باشد.
طالبي: زماني که شما معاون اول قوه قضائيه بوديد، دولت آقاي احمدينژاد مشکلي نداشت که با آنها برخورد کنيد؟ چرا برخورد نکرديد که الان نگويند اين حرفها تبليغاتي است؟
رئيسي: پرونده مواردي که در آن دوران اعلام شده، در دادگستري موجود است. يا رسيدگي شده است يا دارد رسيدگي ميشود. اين را هم بگويم که کار معاون اول قوه قضائيه در حوزه اجراست. مطلقا کار قضايي دست بنده نبوده است. کار قضايي در دادگستري است. من درواقع يک سمت مديريتي و اجرايي داشتهام.
يعني ارتباط با قواي سهگانه، شرکت در جلسات برخي از شوراهاي عالي و بعد هم بخش اداري قوه قضائيه. يعني کار من در معاون اولي اصلا قضايي نبود، اما در سازمان بازرسي چرا. ده سالي که در سازمان بازرسي بودم، در بخش نظارتي وظيفه داشتم بازرسي کنم و هيچ سازماني هم نميتوانست براي من تابلوي ورود ممنوع بزند.
حتي يک وزير که الان هم هستند و يادشان است، آمدند گفتند اگر اين بازرسي را در دستگاه ما ادامه دهند، استعفا ميدهم. گفتم آقاي وزير بگذاريد در تاريخ بازرسي يک وزير استعفا بدهد تا همه در کشور بدانند بازرسي جدي است. بنده به قانون معتقدم. هم خودم سعي ميکنم قانونمند باشم، هم مجموعه را قانونمند مديريت ميکنم؛ چون کشور، کشور انتخابات است.
اگر قانون نقض شود، عدالت نقض شده است. نبايد اجازه داد قانون نقض شود. البته برخي اوقات آقايان توجيه درست ميکنند، اما من معتقدم نقض قانون جايز نيست.
طالبي: ماليات، قانون است يا نه؟
رئيسي: بله.
طالبي: چرا آستان حرم رضوي ماليات نميدهد؟
رئيسي: در زمان توليت فقيد سعيد، اوايل انقلاب، ايشان شرحي نوشتند براي امام که تمام اقتصاد آستان قدس بر دو چيز است. يا نذر يا وقف. آستان قدس چه کند؟ امام با دستخط خودشان مرقوم فرمودند آستان قدس رضوي و شرکتهاي وابسته ماليات ندهند و آن را براي زائرين و فقرا هزينه کنند. از همان زمان هم اين کار آغاز شد و سي سال است همين روش ادامه دارد. شرکتها هم همين است؛ هيچ شرکتي خارج از نذر و وقف در آستان وجود ندارد. منشأ همه شرکتهاي اقتصادي نذر و وقف است.
طالبي: يعني معترضين بيشتر به حکم امام معترض هستند؟
رئيسي: همه شرکتها موقوفه هستند. اصل حکم را هم امام دادهاند. امام سي سال قبل فرمودهاند که به هيچ عنوان از آستان قدس رضوي و شرکتهاي وابسته ماليات گرفته نشود. چون مردم براي آستان قدس دادهاند و اگر در جاي ديگر هزينه شود، خلاف موازين است. من که به آستان رفتم، مرقومه امام را ديدم و نامه نوشتم براي مقام معظم رهبري که مسئله شرعياش را چه کنيم؟ آقا فرمودند چون نظر امام اين بوده، بر همان نظر امام بمانيد با اين فرق که دو ماليات را پرداخت کنيد. يک ماليات ارزش افزوده و دوم ماليات تکليفي. بايد دفتر حساب و کتاب داشته باشيد. ما از اول سال که آنجا رفتيم، دفتر درست کرديم.

*آستان قدس رضوي ماليات بر ارزش افزوده را مثل همه جاهاي ديگر پرداخت ميکند
طالبي: پس الان ماليات بر ارزش افزوده را ميدهيد؟
رئيسي: بله. ماليات بر ارزش افزوده را مثل همه جاهاي ديگر پرداخت ميکنيم. دوم اينکه ما سه تا چهار برابر ماليات پرداختي به فقرا کمک ميکنيم. مسکن ميساختيم. خوراک و پوشاک فراهم ميکنيم. البته حساب و کتابش را خواهيم داشت و بعدا به ملت اعلام خواهيم کرد که چقدر ممکن بود ماليات تعلق بگيرد و چقدر ما به دولت کمک کردهايم.
طالبزاده: زمينهاي براي شما در مشهد فراهم شد مثل يک تمرين و قبل از آن بازرسي و قبل از آن قوه قضائيه هم بود. در مشهد شما اختيارات مالي داشتيد و به وضع فقرا رسيدگي کرديد. من يادم است چندين بار دانشجوهاي فيلمساز مستند ميخواستند درباره فقر در مشهد فيلم بسازند. برخي هم ساختند. يعني اينقدر مشهود بود. آيا در آن زمان فکر ميکرديد که اگر کل کشور در اختيار تصميمگيري شما بود، چه ميشد کرد؟
رئيسي: تا اسفند ماه نه. من تا روزهاي پاياني سال واقعا تصميم بر حضور نداشتم. تمام حسم آستان قدس بود و به هيچ چيز ديگر جز آستان قدس فکر نميکردم و به اين ميانديشيدم که با برکات حضرت رضا عليهالسلام بسياري از زندگيها را ميتوان آباد کرد و بسياري لبها را به تبسم آورد. کمااينکه اين اتفاق به لطف خدا در شعاع کمي افتاد. زيپ جيب خودم را هم بستم.
براي اينکه هم زبانم باز باشد و هم دستم براي کار کردن باز باشد. لذا حقالتوليه آستان قدس رضوي را که ميلياردي است، يک قران تا امروز بهرهبرداري نکردهام و نوشتهام که به زائرين امام رضا عليهالسلام و به فقرا اختصاص دارد. يک ريال استفاده نکردهام و بناي استفاده هم ندارم. البته من يک زماني خيلي غصهدار بودم و همچنان اين غصه ته ذهنم بود و آن اينکه با اين همه فسادي که ما در سازمان بازرسي شناسايي کرديم و تابلو کرديم و همه مديران هم گفتند درست ديدهايد.
چرا ارادهاي براي آسيبزدايي در کشور نيست؟ 5 هزار از وزرا، مديران عالي و مياني و کارشناسان ارشد بازديد کردهاند و نوشتهاند و فيلم هم موجود است که گفتهاند شما آسيبهاي کشور را خوب ديدهايد. ولي الان بايد ارادهاي براي آسيبزدايي باشد. اگر اين اراده بود، پروندهاي که ما آن زمان گفتيم فساد است، شش ماه بعد شاهد يکي ديگر نبوديم.
يک سال ديگر شاهد يکي ديگر نبوديم. به نظر من اگر از کشور آسيبزدايي نکنيم، هميشه افراد دورزننده قانون وجود دارند.

*يقه سفيدها کساني هستند که بالاترين درآمد را دارند و يک ريال هم ماليات نميدهند
بايد مال خودمان را محکم بگيريم تا کسي نتواند بيتالمال را به يغما ببرد و نتواند فرار مالياتي کند. يقه سفيدها کساني هستند که بالاترين درآمد را دارند و يک قران هم ماليات نميدهند. دولت بايد يقه اينها را بگيرد.
آن فرد خوشحساب بازار که ماليات ارزش افزوده ميدهد، سه برابر بدهد و آنکه فرار ميکند، هيچ؟ اينکه انصاف نيست. آقايان ميفرمايند 900 ميليارد تومان توانستهايم فرار مالياتي بگيريم. آقاي عزيز! 900 ميليارد تومان نسبت به آن عدد و رقم نجومي که فرار ميکنند، چيزي نيست.
صد برابر اين مبلغ فرار وجود دارد و واقعا بايد براي اين قضيه کار جدي صورت بگيرد. گمرکات ما نياز به مديريت انقلابي دارد.
واردات در کشور چه خبر است؟ آقاي روحاني اول دوره رياستجمهوريشان گفتند مملکت را پر از کالاي چيني کردهايد. بازار چين شده است، اما ما اجازه نميدهيم اينطور شود. آمار نشان ميدهد در آن 8 سال به طور متوسط سالي 5 ميليارد دلار واردات کالاي چيني بوده است و در اين 4 سال اخير متوسط سالي ده ميليارد دلار شده است. حقوق شهروندي اين است که وقتي شما به مردم وعده ميدهيد، به آن عمل کنيد. «المؤمنون عند شروطهم»
طالبي: نيمي از جمعيت کشور خانمها هستند و داراي حقوقي هستند. چه کارمندان چه اساتيد چه سطح بالا چه سطح پايين و چه خانهدار. اول بفرماييد دخترانتان در خانه چقدر آزادي دارند؟ چقدر درس خواندهاند؟
رئيسي: همسر بنده از همان اوايل ازدواج خيلي علاقه به تحصيل داشت. به من گفت اجازه ميدهيد درس بخوانم؟ گفتم حتما. گفت آخر برخي از فاميلهاي ما به خانمها گفتهاند درس بخوان و بعد دبه کردهاند.
گفتم نه من دبه نميکنم. ايشان تحصيل را ادامه داد. ليسانس و فوق ليسانس و دکتراي تعليم و تربيت دارند و الان هم کرسي علمي دارند. مسئوليت مختلف فرهنگي، مسئوليت کتب درسي کشور را داشتهاند و الان مسئول کرسي تعليم و تربيت شوراي عالي انقلاب فرهنگي هستند. هيچوقت هم ايشان را از کارهاي اجتماعي منع نکردم، بلکه تشويق هم کردهام.
طالبي: يعني رفتيد خانه، غذا نبود، دعوا نکرديد؟
رئيسي: نه که دعوا نکرديم، بلکه روال زندگي را اينگونه قرار داديم. دختران هم همينطور. زمان ازدواج به آنها گفتم پيشنهاد من اين است که ازدواج کنيد، ولي هر طور خودتان ميخواهيد. بعد درباره مهريه هم همين را گفتم و نهايتا مهر دو دخترم مثل مهر مادرشان مهرالسنه شد.
در انتخاب رشته هم همينطور بود. وقتي با دختر بچهام در خيابان ميرفتيم. دخترم چادر سرش بود. دختر ديگري با يک حالتي گفت که يعني چون بابات آخونده چادر سر کردي؟ دخترم جواب داد نه خودم دوست داشتم و غير از چادر نميتوانم بيرون بيايم. به هر حال دختران من، مهريه و رشته تحصيلي و چادر را خودشان انتخاب کردهاند.
گاهي در خانه با هم بحثهاي سياسي اجتماعي ميکنيم. حرفهايشان را گوش ميدهم. گاهي آنها نظر من را ميپذيرند و گاهي من نظر آنها را ميپذيرم. هم دامادها و هم دخترها در حوزههاي اجتماعي فعال هستند.
طالبي: دامادها در حوزه اقتصادي هم هستند؟
رئيسي: نه! درس ميخوانند. من با کارهاي اقتصادي موافق نيستم. البته هنوز به جايي نرسيده که بگويم اين کار را نکن، اما ميدانند روحيه من اينگونه نيست.
طالبي: يعني بعد از رياستجمهوري شما صاحب شرکت و دفتر و ... نخواهند شد؟
رئيسي: حتما اينطور نخواهد بود. چون الان هم يک سال در آستان قدس هستيم و سي چهل شرکت داريم و بندگان خدا در هيچکدام نيستند. چون خودشان روحيه من را ميدانند. البته فقط هم روحيه من نيست. «الناس علي دين ملوکهم» مردم بفهمند مديران سمت و سوي مبارزه با فساد دارند، خواهيد ديد فقط همين شکلات را حل خواهد کرد. همين که مردم بگويند فلاني اهل پارتي بازي نيست. بهش نگوييد که نميکند، خيلي مهم است.
با بخشنامه هم نيست. طرف بايد در يک سلوک و رفتار اجتماعي ثابت کند که اهل حق، ناحق کردن نيست. اهل انصاف است. بايد مردم از رفتار يک نفر احساس انصاف کنند. احساس سلامت کنند
*توفيق شاگردي شهيد بهشتي را داشتهام
طالبي: شما چقدر شاگرد شهيد بهشتي بوديد؟
رئيسي: اول انقلاب که مرحوم شهيد بهشتي در قم تقريبا تعدادي از طلاب را توسط تيمي شناسايي کرده بودند که در تهران برايشان دوره بگذارند. بنده هم توفيق داشتم جزء آن تعداد بودم و به تهران آمدم.
مدرسه شهيد مطهري ابتدا مدرسه سپهسالار بود. آمديم ساکن شديم و دوره گذاشتند. يک کلاس شناخت گذاشتند. مرحوم شهيد بهشتي هر هفته به قم ميآمدند. در قم هم کلاسي داشتند که آن هم درس شناخت بود.
در حسينيه ارک از آن کلاسهايي بود که استاد و شاگرد با هم ميرفتند. من در طول اين مدت، اين کلاس را ميرفتم.
طالبي: بعد از رسيدن به رياستجمهوري، وزراي شما از آن دسته وزرايي هستند که هزار ميليارد ثروت دارند؟ چون هزار ميليارد ثروت خودش يک وزارتخانه ميخواهد تا به حساب اين ثروت رسيدگي کند.
رئيسي: ما اسم دولت را دولت کار و کرامت گذاشتهايم. وزير بايد اهل کار باشد. اگر هم اهل کار باشد، هم تاجر باشد، که نميشود. وزير بايد کار کند و هيچ دغدغهاي جز کار و ايجاد شغل براي ديگران نداشته باشد.
طالبي: از کدام جناحها بيشتر وزير انتخاب ميکنيد؟
رئيسي: اصل براي من کارآمدي است. اصل اين است که دغدغهمند نسبت به انقلاب و مردم باشد. معتقد به اين نيستم که وزير و مديران از جناح خاصي باشند. تا حالا هم با مديراني که کارآمد بودهاند، کار کردهام. نگاه به خط و جريان سياسي پدر کشور را درآورده است.
بنده معتقدم اين جناحبنديهاي سياسي و مسائل و نگاههاي اين گروه و آن گروه اصلا براي کشور خوب نيست. مردم انتظار ندارند مديري داشته باشند که اشرافي باشد و درد مردم را نفهمد. در روايات هم داريم که زندگي مسئولين بايد متوسط به پايين مردم باشد و نبايد دنبال ثروتاندوزي باشند. دو اصل دولت ما کار و کرامت است.
آدمي که خودش کرامت دارد، ميتواند دولت باکرامت ايجاد کند و در قراردادهاي خارجي طوري عمل کند که کرامت و حقوق مردم حفظ شود.

*مذاکرات تاکتيک است نبايد به هدف تبديل شود
طالبي: شما در سياست خارجي نفي مذاکره نميکنيد؟
رئيسي: مذاکرات تاکتيک است. نبايد به هدف تبديل شود. گاهي ممکن است منافع ما ضمن مذاکره تأمين شود، گاهي ضمن يک قرارداد. گاهي هم در ضمن يک رفت و آمد سياسي، گاهي ضمن يک مسافرت يا لابي کردن يا اجلاس بينالمللي.
طالبي: اتفاق خاصي در روابط ما با خارج ميافتد؟
رئيسي: ما معتقد به روابط با همه کشورها هستيم، منتهي روابط عزتمندانه. رژيم غاصب اسرائيل هم درواقع برايش هويت قائل نيستيم، ولي با تمام دولتها بهويژه با همسايهها مناسبات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي برقرار خواهيم کرد. اين حالت رقيبهراسي که دارند ايجاد ميکنند، چيز عجيبي است. براي چه بايد هراس ايجاد شود؟
طالبي: ميگويند اگر آقاي رئيسي بيايد، بورکينافاسو با ما جنگ ميکند.
رئيسي: من در بازرسي کل کشور که بودم، براي اولين بار در ايران پايه همکاري بينالمللي را گذاشتيم و اولين بار آمبودزمان که عبارت است از تشکل بازرسان دولتي را در آسيا برپا کرديم و دنبال اين بوديم که بشود اين کار را بينالمللي کرد. بنده در اجلاسهاي مختلفي شرکت داشتهام. ارتباطات مختلفي داشتهام. ما معتقد به رفتار کاملا عزتمندانه هستيم.
ارتباط با همه دنيا را خواهيم داشت، اما از نوع ارتباطي است که بايد وزارت امور خارجه ما و سفارتخانههاي ما در خارج از کشور، دغدغه کشور را داشته باشند. وزارت خارجه بايد وزارت روابط خارجي باشد. کدام کشور به استقلال اقتصادي رسيده است، بدون اينکه وزارت خارجهاش، حس مشکلات کشور را بگيرد و دغدغه کشورش را داشته باشد؟ من در مصاحبه سه ضلع تعريف کردم. اقتصاد، علم و سياست. اين سه بايد با هم درآميخته باشد. دانشگاه ما بايد به بازار و رونق اقتصادي و فرهنگي فکر کند.
طالبي: يعني وزير فرهنگ شما اينها را عملياتي ميکند؟
رئيسي: ما معتقديم دانشگاه و بازار بايد با هم تعريف شوند. اقتصاد ما علمي شود. توليد ما توليد دانشبنيان باشد.
طالبي: به تيم فکر کردهايد؟ تيم داريد؟
رئيسي: من معتقدم فرهيختگان خوبي در کشور هستند و ما هم با اينها از قديم ارتباط داشتهايم. هم در اين عرصهها چهرههاي نويي وارد شدهاند. جوانهاي فرهيختهاي که بسيار ميتوانند اثرگذار باشند.

*همه تيم کارآمد کشور ميتوانند تيم دولت کار و کرامت باشند
طالبي: رقباي شما ميگويند شما تيم نداريد.
رئيسي: اگر منظور اين است که حزب و جريان سياسي نداريم، درست است، اما تيم داريم. همه تيم کارآمد کشور ميتوانند تيم دولت کار و کرامت باشند.
طالبي: تشکر ميکنم.
نادر طالبزاده: خيلي ممنون
رئيسي: از شما هم ممنون.
طالبزاده: سؤالات و جوابهاي خوبي بود. شما اين روزها خيلي مصاحبه ميکنيد، اما اين بحثها متفاوت بود و مطمئنم تأثير وضعي خواهد داشت.
رئيسي: من اين جمله آخر را بگويم؛ چون قضيه زنان رها شد و فقط خانواده خودمان را گفتيم. من در رابطه با زنان معتقدم بايد دور از شعار نگاه کنيم. واقعيت اين است که 50 درصد جامعه ما را زنان رقم ميزنند. دختران و زنان ما در عرصههاي اجتماعي ايفاي نقش ميکنند و نقش مؤثري هم دارند. بحث تبليغات انتخاباتي کنار رود، حقيقت اين است که زن، همپاي مرد، ميتواند در همه عرصههاي اجتماعي با توجه به جايگاه و منزلتي که خداوند متعال به او کرامت کرده است، جايگاه باکرامتي داشته باشد. من معتقدم يکي از مشکلات جامعه ما اين است که برخي از خانمها محروميت منزلتي دارند. برخي زنان ما مولد هستند. زنان روستايي و عشاير، توليدکننده هستند.
دو کار بايد براي اينها کرد. زمينه را براي آمدن توليد به بازار فراهم کند. دوم اينکه دولت از اينها حمايت و آنها را بيمه کند. خانم عشايري که دارد لبنيات توليد ميکند، بايد به شکل قانوني با بيمههاي حمايتي، حمايت شود. در عرصه علم و فناوري هم خانمها بايد بانشاط باشند؛ يعني لازم است ورزشگاهها و محيطهاي مفرح وجود داشته باشد تا اينها در آن محيط ورزش کنند. در برخي شهرها پارکهايي ايجاد شده است، اما من معتقدم اين کار بايد در سراسر کشور فراگير شود. سوم هم نقشي است که خانمها ميتوانند در عرصههاي مختلف اجتماعي داشته باشند. من در همان اوايل کار آستان قدس براي اولين بار، مرکز امور زنان را در آستان تأسيس کردم. دوم احساس کردم همانطور که آقايان محيطهايي دارند که برنامههاي فرهنگي خود را در آنجا پياده کنند، خانمها هم به چنين محيطهايي نياز دارند. محيطهايي کاملا فرهنگي با برنامهريزي خودشان در حرم ايجاد کرديم تا با برنامه و اجراي خودشان به کار بپردازند. بسيار هم مؤثر و مفيد بود. عرصه حضور خانمها در مسائل مختلف در جايگاههاي گوناگون وجود دارد.
طالبي: حتي شنيدم در ضريح هم سهم را يکي کردهايد؟
رئيسي: بله. ضريح مطهر 14 شبکه دارد. تا اوايل سال گذشته، هشت شبکه براي مردها بود و شش تا هم براي خانمها. ما اين را هم با عدالت تقسيم کرديم. اين باور ماست که خانمها را بايد به حساب آورد. يک آقايي در دوران رياستجمهوري ميگفت ما خيلي گفتيم خانمها خانمها، ولي هرچه کرديم، نتوانستيم يک وزير زن بگذاريم. به من ميگفت تو فکر ميکني چه بايد بکنيم که از اين مشکل خارج شويم؟ من اصلا شعاري به موضوع نگاه نميکنم. معتقدم بايد به خانمها توجه کرد. خانمهاي خانهدار بايد بيمه شوند.
*در دولت کار و کرامت وزير زن هم خواهيم داشت
طالبي: شما وزير زن خواهيد داشت؟
رئيسي: بله. خانمهايي که ميتوانند در کارهايي نقش داشته باشند، مي توانند بيايند. بحث کارآمدي است. يعني اگر خانم کارآمدي باشد، ميشود، اما ممکن ست شما وزير زن هم بگذاريد، اما واقعا خانمها ميدان نداشته باشند. ميدان داشتن، غير از وزارت است. نميخواهيم کار نمادين بکنيم، ميخواهيم واقعي باشد. من معتقدم بايد با مردم و با خانمها درست سخن بگوييم. ما حتما معتقديم منزلت خانمها، منزلت شغلي، اجتماعي، تحصيل و نقشآفريني در جامعه حتما بايد صورت بگيرد. در جاهايي هم که شأن آنهاست، بايد از وجودشان استفاده شود و با وضعيت کاري که ميتوانند داشته باشند. نه به عنوان تبليغات انتخاباتي، بلکه به صورت حقيقي بايد به نقشآفريني زنان در همه عرصههاي اجتماعي هم باور داشت، هم در عمل و اقدام اتفاق بيفتد، والا قانون خانواده نوشته شده است، اما عمل نميشود.
طالبي: سپاسگزاريم از شما.
رئيسي: از شما هم سپاسگزارم.

طالبي: ما سعي کرديم آنچه به ذهنمان ميرسد سؤال کنيم تا زاويههاي ناشناخته جناب آقاي دکتر رئيسي شناخته شود، اما تصميم با شماست که انتخاب کنيد.
عکس از شهاب الدين واجدي
انتهاي پيام/